شیدایی به رسم چمران

اینجا سکوت من فریاد میشود...

شیدایی به رسم چمران

اینجا سکوت من فریاد میشود...

بغض

عزیزِمن...

نمیدانم حال این روزهایم چه قدر برایتان مهم است؟اصلا مهم است یا نه...

اما فهمیده ام حتی فکر کردن به نگاه و دعای پدرانه تان دل آرامم میکند...انگار دغدغه های من تمامی ندارد،دنیا باید آوار شود روی سرم اشکها و شماتتها،حسرتها و تهمتها از کسانی که دوستشان دارم...انگار بغض مائده عزیزتر از جانم تنها باید نصیب من شود...حالم این روزها خیلی بد است...

یا خافض چه میکنی با من؟؟!!ببخش مرا اگر واژه هایم به گِله میماند من دل شکسته ام..

دنیا دور سرم میچرخد و چشمانم سیاهی میرودازاین همه عدد و رقم از این فکر و خیالها...

شهیدِمن!اصلا مگر چند دوست و رفیق هستند که تصویر زیبای شما را بهم هدیه میکنند؟مگر چند دوست و رفیق هستند که صحبتهای روز مره شان پر از نام شماست؟

من اگر نباشم دلتنگ دستانی میشوم که به هنگام دعا در دستانم گره میخورد و دلتنگ شنیدن صدای هق هقی که به هنگام روضه یادآوری میکند حضور گرم دوست واقعی را...من اگر نباشم دلتنگ صدای پر از بغضی خواهم شد که بعد از روضه بگوید درمیان اشکهایم فقط به تو فکر میکردم. دلتنگ "مائده "میشوم...

واژه هایم به پایانشان نزدیکند و هرچه پایان نزدیک ترمیشود نفس کشیدن هم سخت تر میشود بغض هم  بزرگتر میشود اشک هم روانتر میشود....

+مائده جانم هیچ کس نمیتواند برای من تکرار تو باشد حتی تکرار یک نگاه تو!! من با تو به آسمان رسیده ام....

به بهانه سالگرد عروج یوسف پیرخمین


◥چمـــــرآن عزیـــز ◣
┘◄امام خامنه ای:
◄در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهای قلابی و تضادهای دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌ای برای اینکه امتداد عملی آن برایشان مهم است دنبال میکنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمی بی‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اینکه گفتند:
با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم‌
【نه، او آب و آتش را با هم داشت.】
▬◄در لینک:
▬▬▬▐متن کامل پیام امام به مناسبت شهادت شهید چمران▌▬▬▬

پ.ن : خدایا ببین،امامش خطابش کرده چمرآن عزیز. . .و شهادتش را به صاحب الزمان تسلیت و تبریک گفته. . .حتی روم نمیشه همچین درخواست عظیمی را بکنم!

کاش تو دعایم کنی

 عزیز من..

این روزها که میگذرد،حال دلم اصلا خوب نیست...

مصیبت بزرگیست تطهیر دل گناه گرفته،

دلی که گناه خروار خروار واردش میشد وحالا باید مثقال مثقال خارج شود...

شهید من!زمانی که خیلی هم دور نیست تحویلم میگرفتی،

خودم را،دلم را...

و حالا...

بیا!بیا و دلم را تحویل بگیر!

اصلا تو"امن یجیب" بخوان برای این مضطر..

دلی که خودش تحبس الدعاست دلخوش است به دعای خوبان..

خوبانی از جنس چمران...

و شاید باهمین حسرت خوب بودنها روزی خوب شود...

یا غافر...

امشب فقط برای حسرتهایم نوشتم...

تمام حسرتهایی که تو را از من و من را ازتو دور کرد...

همین اشک و بغض را ترجیح میدهم به نوشتن و فریاد زدن،

فقط کوتاه میگویم یا غافر اگر تو هم مرا ببخشی خودم خودم را نمیبخشم...

یا فتاح کلید قلب من فقط در دستان توست ،گاهی نگاهی...




...



+دلتنگ جوشن کبیر آقا سیدهستم

+دنیا دنیا حسرت و دلشکستگی برای اینهمه بی لیاقتی که داغ اعتکاف رو به دلم گذاشت...


به عشق برادرم...


دلت که بگیرد ...

دوای دردت شهید گمنام است!
کنار سردار بی پلاک
فقط تو باشی و او
توباشی و هزار درد فاش نشده!
تو او را نمیشناسی
ولی او خوب تو را می شناسد
دردت را می داند...

دلم یک درد و دل حسابی کنار بارگاهت میخواهد...
درد ودلی از جنس چادر خاکی مادرم !


+برادرم،پناه اشکهای بی پناهم چه بهشتی است این حریم تو نسیمش نسیم کربلاست و خاکش گرد وغبار چادر مادر در این همه بی کسی بودنت را هزاره باره شکر...