شیدایی به رسم چمران

اینجا سکوت من فریاد میشود...

شیدایی به رسم چمران

اینجا سکوت من فریاد میشود...

برای دلم...♥♡

شهید چمران:

آنانکه به من بدی کردند،مرا هشیار کردند

آنانکه از من انتقاد کردند،به من راه و رسم زندگی آموختند.

آنانکه به من بی اعتنایی کردند،به من صبر و تحمل آموختند.

آنانکه به من خوبی کردند به من مهر و وفا آموختند.

پس خدایا!به همه آنان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدندخیر و نیکی دنیا و آخرت عطا کن...

شیدای چمران:

کاش من هم چمران شوم...

کاش اشکم رنگ دنیا و آدمها را نگیرد...

کاش کمکم کنی،.

کاش مرا بیش از پیش دریابی...



+نگذار آهی بکشم برای شکسته شدن دلهایی که دلم را شکستند...

تنها به بهانه ی یک بغض

بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست


آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست


مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب


در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست


آسمان یا قفس تنگ چه فرقی دارد؟


بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست


بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است


مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست


باز میپرسمت از مساله و دوری عشق


و سکوت تو جواب همه مساله هاست...


(فاضل نظری)




+مرا از خود رها کردی و بال پرزدن دادی

اگر این است آزادی مرا بی پال و پر گردان...


می خواهم آدم خوبی باشم..

اوایل تابستان 1959
شهید چمران:من تصمیم دارم که از این به بعد آدم خوبی باشم ٬دست از گناهان بشویم ٬قلب خود را یکسره تسلیم خدا کنم ٬از
دنیا و مافیها چشم بپوشم ٬تنها ٬آری تنها لذت خویش را در آب دیده قرار دهم.من روزگار کودکی خود را در بزرگواری و شرف و
زهد و تقوی سپری کرده ام.من آدم خوبی بوده ام ٬باید تصمیم بگیرم که من بعد نیز خود را عوض کنم.
حوادث روزگار آدمی را پخته می کند و حتی گناهان ماند آتش آدمی را میسوزاند.
زمستان 1393
شیدای چمران:نگاهم را به این آبی بالای سرم می دوزم و شاید برای هزارمین بار شروع به شمارش میکنم: ٬1٬2٬3 ...انگار که
این شمردنها تمامی ندارد...کم کم اعداد و ارقام هم در حال تمام شدن هستند که نگاه خسته ی من هزار باره به پیش پایم
فرود می آید و فاصله ی بسیارم تا شمارا به رخم میکشد.فاصل ای از زمین تا آسمان...
مرا بال و پری بایذ برای طی نمودن این راه و من همانم که بال و پرم را گم کرده ام...
چه جاهل بودم که میپنداشتم می توان نور را به کوچکی قلب محدود کرد غافل از اینکه برای پذیرای نور شدن باید قلب را وسیع
کرد به وسعتش ٬و ظرف محدود قلب من را چه به خانه ی نور شدن؟؟و این بود که من بدون نور گم شدم...
مسیر من پر بود از ظلمت و بیراهه و من  گمشده ی این راه بودم...
حالا از شما میخواهم،از شما که قلبتان لبریز از نور است شما که خودتان تجلی نور هستید این بار شما دستگیر من باشید در مسیر آسمان،در مسیر رسیدن به نور...
می خواهم به آسمان برسم ،میخواهم نور را دریابم،میخواهم از این به بعد آدم خوبی باشم...از جنس خوبهایی چونچمران


+این روزها نجواهایتان حکم حافظ را دارد برای دلم نیت میکنم و دلم را به قلم شما میسپارم کاش یک اتفاق بیفتد برای دلم یک اتفاق ماندگار..

+کاملا بی ربط فقط برای یک درد قریب و فراگیر برای شهر در حسرت باران...کاش یکی بیاید و با دل همه مان زمزمه کند اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم،اللهم اعفرلی النوب التی تنزل النقم،اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیر النعم،*اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا*خدا را چه دیدی شاید با کلام امیر بغض آسمان شکست و محرم اشکهایش شدیم...

دلگیرم به رسم چمران

12 جولای 1961

شهید دکتر مصطفی چمران:

خدایا،خسته و وامانده ام دیگر رمقی ندارم،صبر و حوصله ام پایان یافته،زندگی در نظرم سخت و ملالت بار است.میخواهم از همه فرار کنم،میخواهم ه کنج عزلت بگریزم.اوه،دلم گرفت،در زیر بار فشار خرد شده ام.خدایا،به سوی تو می آیم و از تو کمک میخواهم.

جز تو دادرسی و پناهگاهی ندارم.بگذار فقط تو بدانی،فقط تو از ضمیر من آگاه باشی اشک دیدگان خود را به تو تسلیم میکنم.

خدایا،کمکم کن،ماه هاست که کمتر به سوی تو آمده ام،بیشتر اوقاتم برای دیگران صرف شده است.

خدایا عفوم کن.از علم و دانش و کار و کوشش از دنیا و مافیا،از همه دوستان،از معلم و مدرسه،از زمین و آسمان خسته و سیر شده ام.خدایا خوش دارم مدتی در گوشه خلوتی فقط با تو بگذرانم،فقط اشک بریزم،فقط ناله کنم و فشارها و عقده های درونی خود را خالی کنم...

3دی1393

شیدای چمران:تنها دلم بود که برایتان نوشت،این دل شکسته...

میدانید بزرگوار؟!حال این روزهای من چون شماست.یعنی خسته ام از تمام دنیای اطرافم،یعنی دل گرفته ام از این شادیها و غمها،یعنی بیزارم از این سیاهی محض که تا هرجا مینگرم آبی آسمان را نمیبیم همه جا سیاه است سیاه بی ستاره...

عزیزمن همه را گفتم تا بگویم حال دلم خراب است،خیلی خراب....

دریاب من را بزرگ مرد....



+چشمانم سیاهی میرود از خیره شدن به این کتابها و جزوه ها،ملال آور شده است سپری شدن این روزها

+دلتنگ گریه های این دوماه شده ام،کاش کاری کنی برای دلم...